جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
long-term
01
بلندمدت, طولانیمدت، درازمدت
continuing or taking place over a relatively extended duration of time
مثالها
Long-term planning is essential for achieving sustainable growth in any business.
برنامهریزی بلندمدت برای دستیابی به رشد پایدار در هر کسبوکاری ضروری است.
The company developed a long-term strategy for sustainable growth.
شرکت یک استراتژی بلندمدت برای رشد پایدار توسعه داد.
1.1
بلند مدت, دراز مدت
related to financial operations or obligations that are intended to last for an extended period
مثالها
Investors often seek long-term bonds for stable returns over the years.
سرمایهگذاران اغلب به دنبال اوراق قرضه بلندمدت برای بازدهی پایدار در طول سالها هستند.
The company secured a long-term loan to finance its expansion plans.
شرکت یک وام بلندمدت برای تأمین مالی برنامههای توسعه خود تضمین کرد.
long-term
01
بلند مدت, دراز مدت
used to refer to something that occurs or has an effect over an extended period of time
مثالها
He plans to invest his savings long-term to secure a comfortable retirement.
او قصد دارد پسانداز خود را بلندمدت سرمایهگذاری کند تا بازنشستگی راحتی داشته باشد.
They are committed to supporting environmental initiatives long-term for sustainable development.
آنها متعهد به حمایت از ابتکارات زیستمحیطی در بلندمدت برای توسعه پایدار هستند.
