جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Lobster
مثالها
Fishermen set out traps to catch lobsters, hauling in their bounty from the depths of the ocean.
ماهیگیران تلههایی برای صید خرچنگ دریایی میگذارند، و صید خود را از اعماق اقیانوس بالا میکشند.
Lobsters are known for their ability to regenerate lost limbs, a remarkable adaptation for survival.
خرچنگهای دریایی به دلیل توانایی خود در بازسازی اندامهای از دست رفته شناخته میشوند، یک سازگاری قابل توجه برای بقا.
1.1
(گوشت) شاهمیگو
the meat of a lobster as food
مثالها
He savored the succulent lobster tail with melted butter, enjoying every bite.
او از دم خرچنگ آبدار با کره ذوب شده لذت برد و از هر لقمه لذت برد.
She ordered a whole lobster and cracked it open to reveal the tender meat inside.
او یک خرچنگ دریایی کامل سفارش داد و آن را شکست تا گوشت نرم داخلش را نشان دهد.



























