جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
reflektieren
[past form: reflektierte]
01
منعکس کردن, بازتابیدن
مثالها
Die Spiegel reflektieren das Sonnenlicht.
آینهها نور خورشید را بازتاب میدهند.
Diese Oberfläche reflektiert Wärme sehr effizient.
این سطح گرما را بسیار کارآمد بازتاب میدهد.
02
فکر کردن, تأمل کردن
مثالها
Ich reflektiere oft über meine Entscheidungen.
من اغلب در مورد تصمیماتم تأمل میکنم.
Die Gesellschaft muss ihr Verhalten reflektieren.
جامعه باید در مورد رفتار خود بیندیشد.



























