جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Ober
[gender: masculine]
01
پیشخدمت, گارسون
مثالها
Der Ober bringt das Essen.
گارسون غذا را میآورد.
Der Ober ist sehr freundlich.
گارسون بسیار دوستانه است.
ober
[superlative form: oberst-]
01
بالا, بالایی
مثالها
Die obere Schublade ist kaputt.
کشوی بالایی شکسته است.
Das Buch liegt im oberen Regal.
کتاب روی قفسه بالایی قرار دارد.



























