جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Monolog
[gender: masculine]
01
تکگویی, مونولوگ
مثالها
Der Schauspieler hielt einen emotionalen Monolog.
بازیگر یک مونولوگ احساسی اجرا کرد.
Im Stück gibt es einen langen Monolog über das Leben.
در نمایش یک مونولوگ طولانی درباره زندگی وجود دارد.



























