جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
außer
01
بهجز
مثالها
Alle kommen zur Party, außer Tom.
همه به مهمانی میآیند، به جز تام.
Ich esse alles außer Fisch.
من همه چیز به جز ماهی میخورم.
02
خارج از, بیرون
مثالها
Das liegt außer meiner Kontrolle.
این خارج از کنترل من است.
Er ist außer Gefahr.
او خارج از خطر است.



























