جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La terre
[gender: feminine]
01
زمین
مثالها
Il est tombé par terre et s' est blessé.
او روی زمین افتاد و زخمی شد.
Le ballon roule sur la terre.
توپ روی زمین میغلتد.
02
سیاره زمین, زمین
مثالها
La Terre tourne autour du Soleil.
زمین به دور خورشید میچرخد.
Il faut protéger la Terre contre la pollution.
باید زمین را در برابر آلودگی محافظت کرد.
03
خاک
مثالها
Il faut retourner la terre avant de semer.
قبل از کاشت باید خاک را برگرداند.
Le pot est rempli de terre humide.
گلدان پر از خاک مرطوب است.
04
مزرعه, زمین
مثالها
Les paysans travaillent la terre tous les jours.
کشاورزان هر روز روی زمین کار میکنند.
Cette terre produit beaucoup de légumes.
این زمین سبزیجات زیادی تولید میکند.
05
سرزمین
مثالها
Il est fier de sa terre natale.
او به سرزمین مادری خود افتخار میکند.
La terre de ses ancêtres est pleine d' histoire.
سرزمین اجدادی او پر از تاریخ است.



























