جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
sportif
01
ورزشی
مثالها
Elle porte des vêtements sportifs pour courir.
او لباس ورزشی برای دویدن میپوشد.
Le club sportif organise des compétitions chaque mois.
باشگاه ورزشی هر ماه مسابقات برگزار میکند.
02
ورزشکاری, اهل ورزش، ورزشی
مثالها
Il est très sportif et fait du jogging tous les matins.
او بسیار ورزشکار است و هر صبح دویدن میکند.
Elle a un style sportif et porte souvent des baskets.
او یک سبک ورزشی دارد و اغلب کفشهای ورزشی میپوشد.



























