جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La céramique
[gender: feminine]
01
ظرف سفالی, ظروف سرامیک
مثالها
Elle a acheté une belle céramique peinte à la main.
او یک سرامیک زیبای نقاشیشده با دست خرید.
Les céramiques décorent les étagères de la cuisine.
سرامیکها قفسههای آشپزخانه را تزئین میکنند.
02
سفالگری, سرامیکسازی
مثالها
Elle étudie la céramique à l' école des beaux - arts.
او سرامیک را در مدرسه هنرهای زیبا مطالعه میکند.
La céramique demande de la patience et de la précision.
سرامیک به صبر و دقت نیاز دارد.
03
پروتز دندانی
مثالها
Le dentiste utilise de la céramique pour la couronne.
دندانپزشک برای تاج از سرامیک استفاده میکند.
Les prothèses en céramique sont très résistantes.
پروتزهای سرامیکی بسیار مقاوم هستند.
céramique
01
(مربوط به) سفالگری, (مربوط به) سرامیکسازی
مثالها
Elle suit un cours de création céramique.
او در یک دوره طراحی سرامیک شرکت میکند.
Le musée présente une collection d' art céramique.
موزه مجموعهای از هنر سرامیکی را ارائه میدهد.
02
سفالی, سرامیکی
مثالها
Elle a acheté un vase céramique pour le salon.
او یک گلدان سرامیکی برای اتاق نشیمن خرید.
La table est décorée avec des assiettes céramiques.
میز با بشقابهای سرامیکی تزیین شده است.



























