جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La base
[gender: feminine]
01
پایه
مثالها
La base de la estatua es de mármol.
پایه مجسمه از مرمر ساخته شده است.
La mesa tiene una base muy firme.
میز یک پایه بسیار محکم دارد.
02
کرمپودر, کرم زیرساز
مثالها
Me puse base antes de salir de casa.
قبل از ترک خانه کرم پودر زدم.
La base que usas combina bien con tu piel.
فونداسیون که استفاده میکنید با پوست شما به خوبی هماهنگ است.
03
جایگاه (بیسبال), بیس
مثالها
El corredor llegó a la primera base sin problema.
دونده بدون مشکل به اولین بیس رسید.
Hay un jugador en cada base.
یک بازیکن روی هر بیس وجود دارد.
04
اساس, بنیان
مثالها
La confianza es la base de toda amistad.
اعتماد اساس هر دوستی است.
Su argumento carece de base sólida.
استدلال او فاقد پایه محکم است.
05
پایگاه (نظامی)
مثالها
La tropa regresó a la base después del entrenamiento.
گروه پس از آموزش به پایگاه بازگشت.
Visitaron la base militar durante la excursión. —
آنها در طول سفر از پایگاه نظامی بازدید کردند.
06
باز
مثالها
El hidróxido de sodio es una base muy fuerte.
هیدروکسید سدیم یک باز بسیار قوی است.
Las bases pueden neutralizar ácidos formando sales.
بازها میتوانند با تشکیل نمکها، اسیدها را خنثی کنند.
07
پایه, زیربنا
مثالها
La base de la columna es de mármol gris.
پایه ستون از سنگ مرمر خاکستری ساخته شده است.
La escultura se asienta sobre una base de piedra sólida.
مجسمه بر روی یک پایه سنگی محکم قرار دارد.
08
گارد پوینت, بازیکن سازنده
مثالها
El base del equipo tiene una visión de juego excelente.
بازیساز تیم دید بازی عالیای دارد.
La base anotó el tiro de tres puntos en el último segundo.
بازیکن پوینت گارد در آخرین ثانیه پرتاب سه امتیازی را به ثمر رساند.



























