جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La taza
[gender: feminine]
01
فنجان (برای نوشیدنیهای گرم)
مثالها
Me gusta tomar café en una taza grande.
من دوست دارم قهوه را در یک فنجان بزرگ بنوشم.
Ella bebió una taza de té caliente.
او یک فنجان چای داغ نوشید.
02
لیوان (دستهدار), ماگ
مثالها
Compré una taza grande para mi café.
من یک فنجان بزرگ برای قهوهام خریدم.
La taza tiene un asa para facilitar el agarre.
فنجان یک دسته دارد تا گرفتن آن آسانتر شود.
03
به اندازه یک فنجان, فنجان
مثالها
Agrega una taza de azúcar a la mezcla.
یک فنجان شکر به مخلوط اضافه کنید.
Necesito media taza de leche para la receta.
من برای دستور غذا به نصف فنجان شیر نیاز دارم.
04
کاسه توالت/دستشویی
مثالها
La taza del baño está limpia.
کاسه توالت تمیز است.
Se rompió la taza y hay que cambiarla.
کاسه توالت شکست و باید تعویض شود.



























