جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
duro
01
محکم, سخت، سفت
مثالها
El suelo está muy duro después de la lluvia.
زمین پس از باران بسیار سخت است.
Este libro tiene una cubierta dura.
این کتاب جلد duro دارد.
02
بیات, مانده
مثالها
El pan está duro y no se puede comer.
نان بیات است و نمیتوان آن را خورد.
Compré galletas, pero están un poco duras.
من کلوچه خریدم، اما کمی بیات است.
03
سخت, دشوار
مثالها
Este examen es muy duro.
این امتحان بسیار سخت است.
Aprender un nuevo idioma puede ser duro al principio.
یادگیری یک زبان جدید ممکن است در ابتدا سخت باشد.
04
سرسخت, قوی
مثالها
Él es un trabajador muy duro.
او یک کارگر بسیار سختکوش است.
Necesitamos alguien duro para este trabajo.
ما به یک فرد سخت برای این کار نیاز داریم.
05
سختگیر
مثالها
El maestro fue muy duro con los estudiantes.
معلم با دانشآموزان بسیار سختگیر بود.
Recibí un castigo duro por llegar tarde.
من به دلیل دیر رسیدن، یک مجازات سخت دریافت کردم.
06
سفت
مثالها
El asiento del autobús estaba duro.
صندلی اتوبوس سفت بود.
La goma se vuelve dura con el tiempo.
لاستیک با گذشت زمان سخت میشود.



























