جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
blanco
01
سفید
مثالها
El papel es blanco.
کاغذ سفید است.
Ella lleva una camisa blanca.
او یک پیراهن سفید پوشیده است.
02
سفیدپوست, سفید
مثالها
Ella es blanca y de ojos claros.
او سفیدپوست است و چشمان روشنی دارد.
En el formulario preguntan si eres blanco o latino.
در فرم میپرسند که آیا شما سفید یا لاتین هستید.
El blanco
[gender: masculine]
01
سفید, رنگ سفید
مثالها
El blanco es un color muy puro.
سفید رنگی بسیار خالص است.
Prefiero el blanco al negro.
من سفید را به سیاه ترجیح میدهم.
02
جای خالی
مثالها
Escribe la palabra correcta en el blanco.
کلمه صحیح را در جای خالی بنویسید.
Hay cinco blancos en este ejercicio.
پنج جا خالی در این تمرین وجود دارد.
03
هدف
مثالها
El arquero acertó en el blanco.
کماندار به هدف اصابت کرد.
El blanco del disparo está muy lejos.
هدف شلیک بسیار دور است.
04
شراب سفید
مثالها
Prefiero el blanco con la comida.
من شراب سفید را با غذا ترجیح میدهم.
En la carta hay tinto y blanco.
در منو، قرمز و سفید وجود دارد.
05
آدم سفیدپوست
مثالها
Muchos blancos emigraron a América.
بسیاری از سفیدپوستان به آمریکا مهاجرت کردند.
En la encuesta preguntaron si eres blanco o indígena.
در نظرسنجی پرسیدند که آیا سفیدپوست هستید یا بومی.
06
وسط هدف, خال
مثالها
El arquero siempre apunta al blanco.
کماندار همیشه به مرکز هدف نشانه میرود.
Disparó y dio en el blanco.
او شلیک کرد و به مرکز هدف اصابت کرد.



























