جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Dancer
01
رقصنده, رقاص
someone whose profession is dancing
مثالها
He's an accomplished folk dancer and has performed at many cultural festivals.
او یک رقصنده فولکلور ماهر است و در بسیاری از جشنوارههای فرهنگی اجرا کرده است.
She's a backup dancer for a famous pop singer.
او یک رقاص پشتیبان برای یک خواننده پاپ معروف است.
02
رقصنده
a person who dances, often for fun
مثالها
Despite his age, he 's a fantastic salsa dancer.
علیرغم سنش، او یک رقصنده سالسای فوقالعاده است.
He 's not a professional, but he 's a great dancer at parties.
او حرفهای نیست، اما در مهمانیها یک رقاص عالی است.
درخت واژگانی
dancer
dance



























