جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
red pilled
01
بیدار شده به حقیقت, هشیار به واقعیت
awakened to a supposed truth or reality, often used in right-wing or anti-mainstream contexts
مثالها
He claims he's red pilled about modern dating dynamics.
او ادعا میکند که در مورد پویاییهای قرارگذاشتن مدرن red pilled است.
She considers herself redpilled on economic policies.
او خود را در مورد سیاستهای اقتصادی ردپیله میداند.



























