جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
get stuffed
01
از جلوی چشمام دور شو
used to rudely tell someone to go away or expresses annoyance
مثالها
When the telemarketer would n't stop calling, he finally told them to " get stuffed. "
وقتی که بازاریاب تلفنی از تماس گرفتن دست برنداشت، در نهایت به آنها گفت بروید گم شوید.
After a heated argument, she angrily told her friend to " get stuffed " and stormed off.
بعد از یک بحث داغ، او با عصبانیت به دوستش گفت برو گمشو و با خشم دور شد.



























