جستجو
out of concern for
01
به خاطر نگرانی از, به دلیل نگرانی درباره
motivated by a feeling of worry, care, or consideration for someone or something
Collocation
Example
She canceled her plans out of concern for her friend's well-being and decided to stay with them during their time of need.
او به دلیل نگرانی درباره رفاه友ای خود برنامههایش را کنسل کرد و تصمیم گرفت در زمان نیازشان در کنار آنها بماند.
She called the doctor out of concern for her friend's health.
او به خاطر نگرانی از سلامت دوستش، پزشک را صدا زد.
کلمات نزدیک
