جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to warm to
[phrase form: warm]
01
علاقهمند شدن
to start to like something
مثالها
Despite initial reservations, she warmed to the challenging project.
علیرغم تردیدهای اولیه، او شروع به دوست داشتن پروژه چالشبرانگیز کرد.
Over time, the skeptical team members warmed to the innovative proposal.
با گذشت زمان، اعضای تیم شکاک به پیشنهاد نوآورانه گرم شدند.
02
دوست داشتن, علاقه مند شدن به
to develop a liking for someone
مثالها
Despite initial reservations, they warmed to their new neighbors over time.
علیرغم تردیدهای اولیه، آنها به مرور زمان به همسایههای جدید خود نزدیک شدند.
The teacher warmed to each student as the semester progressed.
معلم با پیشرفت ترم به هر دانشآموز علاقهمند شد.



























