جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
blond
01
طلایی, بلوند، بور
(of hair) pale yellow or gold in color
مثالها
Her blond hair caught the sunlight and gleamed like gold.
موهای بلوند او نور خورشید را گرفت و مانند طلا درخشید.
She had a pretty blond braid that rested on her shoulder.
او یک بافت بلوند زیبا داشت که روی شانه اش قرار گرفته بود.
02
بور, موطلایی
(of a person) having pale yellow hair
مثالها
He has a friendly smile and bright blue eyes, making him a handsome blond guy.
او یک لبخند دوستانه و چشمان آبی روشن دارد که او را به یک پسر خوشتیپ بلوند تبدیل میکند.
The blond child's laughter echoed in the playground.
خنده کودک موطلایی در زمین بازی طنین انداز شد.
Blond
01
بلوند, رنگ بلوند
a pale yellow or golden color
مثالها
The walls were painted a pale blond to brighten the room.
دیوارها به رنگ بلوند کم رنگ نقاشی شده بودند تا اتاق را روشن تر کنند.
The artist chose a soft blond for the highlights in the painting.
هنرمند یک بلوند ملایم برای هایلایتهای نقاشی انتخاب کرد.
02
بلوند, فردی با پوست و موی روشن
a person with fair skin and hair
درخت واژگانی
blondness
blond



























