جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tyrannical
01
ظالمانه, مستبدانه
using power or authority in a cruel and oppressive way against other people
مثالها
Under the tyrannical ruler's iron grip, innocent individuals were subjected to arbitrary arrests, torture, and prolonged detention.
در زیر چنگال آهنین حاکم مستبد، افراد بیگناه به بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و بازداشت طولانی مدت محکوم شدند.
From the earliest days of their reign, the tyrannical leader demonstrated a ruthless and sadistic nature, inflicting unimaginable suffering on their own people.
از اولین روزهای حکومتشان، رهبر مستبد طبیعتی بیرحم و سادیستی نشان داد و رنجی غیرقابل تصور را بر مردم خود تحمیل کرد.
02
(حاکم) خودکامه, ظالم، ستمگر
(of a ruler) having absolute power over a country
مثالها
The tyrannical ruler's complete disregard for democratic norms and accountability mirrored the actions of an autocrat.
حاکم ستمگر به طور کامل هنجارهای دموکراتیک و پاسخگویی را نادیده گرفت، که بازتابی از اقدامات یک خودکامه بود.
Under the tyrannical regime, personal freedoms were crushed, and the leader's iron rule went unchecked.
در رژیم مستبدانه، آزادیهای شخصی سرکوب شد و حکومت آهنین رهبر بدون کنترل باقی ماند.
